آخرین به‌روزرسانی:

Departed

dɪˈpɑːrt̬ɪd dɪˈpɑːtɪd

سوم‌شخص مفرد:

departs

وجه وصفی حال:

departing

معنی

adjective

رفته ،گذشته ،مرده ،درگذشته مرحوم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد departed

  1. adjective dead
    Synonyms:
    dead deceased gone late passed away expired buried in the grave laid to rest stiff six feet under bought the farm pushing up daisies

ارجاع به لغت departed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «departed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/departed

لغات نزدیک departed

پیشنهاد بهبود معانی