به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Departed

dɪˈpɑːrt̬ɪd dɪˈpɑːtɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    departs
  • وجه وصفی حال:

    departing

معنی

  • adjective
    رفته ،گذشته ،مرده ،درگذشته مرحوم
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد departed

  1. adjective dead
    Synonyms: bought the farm, buried, deceased, expired, gone, in the grave, laid to rest, late, passed away, pushing up daisies, six feet under, stiff

ارجاع به لغت departed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «departed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/departed

لغات نزدیک departed

پیشنهاد بهبود معانی