سومشخص مفرد:
expiresوجه وصفی حال:
expiringمنقضی، منقضیشده، درگذشته، سپریشده، بهسرآمده، ازموعدگذشته، بدون اعتبار، تاریخگذشته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She realized her driver's license had expired.
او متوجه شد که گواهینامهی رانندگیاش منقضی شده.
The milk in the refrigerator smelled terrible because it had expired.
شیر داخل یخچال بوی بدی میداد چون تاریخگذشته بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «expired» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/expired