پزشکی زیستشناسی بازدمی، زفیری، وابسته به بازدم (وابسته به خارج شدن هوا از ریه)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
During the exam, the nurse assessed the patient's expiratory sounds.
در طول معاینه، پرستار صداهای بازدمی بیمار را ارزیابی کرد.
The expiratory reserve volume is an important parameter in pulmonary function tests.
حجم ذخیرهی بازدمی پارامتری مهم در آزمایشهای عملکرد ریوی است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «expiratory» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/expiratory