آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Expiration

ˌekspəˈreɪʃn ˌekspəˈreɪʃn

معنی expiration | جمله با expiration

noun

سرآمد، سپری شدن، خاتمه، بازدم، دم برآوردن

noun

سرآمد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The exact time of his expiration is not known.

زمان دقیق مرگ او معلوم نیست.

upon the expiration of the period of his stay in Tehran

در پایان مدت اقامت او در تهران

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the expiration of the contract

انقضای قرارداد

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد expiration

ارجاع به لغت expiration

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «expiration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/expiration

لغات نزدیک expiration

پیشنهاد بهبود معانی