آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۰ مهر ۱۴۰۴

    Commencement

    kəˈmensmənt kəˈmensmənt

    معنی commencement | جمله با commencement

    noun

    آغاز، جشن فارغ‌التحصیلی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    the commencement of the present century

    آغاز قرن حاضر

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد commencement

    1. noun ceremony marking the beginning of stage
      Synonyms:
      start opening admission initiation birth genesis onset dawning dawn kickoff opener graduation celebration services bow alpha outset starting point curtain-raiser countdown proem convocation tee off
      Antonyms:
      end ending stop finish completion cessation

    لغات هم‌خانواده commencement

    • noun
      commencement
    • verb - transitive
      commence

    سوال‌های رایج commencement

    معنی commencement به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی commencement در زبان فارسی به‌صورت «آغاز»، «شروع» یا «مراسم فارغ‌التحصیلی» ترجمه می‌شود.

    این واژه بسته به زمینه‌ی کاربرد می‌تواند به مفهوم شروع یک فعالیت، پروژه یا دوره زمانی اشاره داشته باشد، یا در معنای رسمی‌تر به مراسمی که در آن دانشجویان دوره‌ی تحصیلی خود را به پایان رسانده و مدرک دریافت می‌کنند، اطلاق شود. ریشه‌ی commencement از فعل لاتین cominitiare به معنای «آغاز کردن» گرفته شده است و پسوند ment- آن را به یک اسم انتزاعی تبدیل می‌کند، بنابراین واژه به معنای «فرایند یا عمل آغاز شدن» است.

    در کاربرد عمومی، commencement به شروع هر روند یا فعالیتی اشاره دارد. به عنوان مثال، در جمله‌ی The commencement of the project will be next Monday («شروع پروژه روز دوشنبه آینده است»)، واژه نشان‌دهنده‌ی آغاز یک فعالیت رسمی و برنامه‌ریزی‌شده است. این کاربرد معمولاً با وقایع یا رویدادهایی همراه است که نقطه‌ی شروع مهمی محسوب می‌شوند و گاهی با مراسم یا برنامه‌های خاص همراه هستند.

    در زمینه‌ی آموزشی و دانشگاهی، commencement به مراسم فارغ‌التحصیلی اشاره دارد. این مراسم نمادین اغلب شامل سخنرانی‌های انگیزشی، اعطای مدرک به دانشجویان و جشن گرفتن پایان یک دوره‌ی تحصیلی است. جمله‌ی She gave a speech at her university’s commencement («او در مراسم فارغ‌التحصیلی دانشگاهش سخنرانی کرد») نمونه‌ای از این کاربرد است. در این معنا، commencement به جایگاه اجتماعی و نمادین دستاوردهای علمی تأکید می‌کند و فراتر از صرفاً «شروع» یک دوره یا برنامه است.

    از منظر فرهنگی و اجتماعی، commencement همواره با امید، انگیزه و آغاز مرحله‌ای جدید در زندگی افراد همراه است. این واژه نه تنها آغاز یک فرایند زمانی را نشان می‌دهد، بلکه احساساتی مانند هیجان، انتظار و تعهد به موفقیت‌های آینده را نیز تداعی می‌کند. به همین دلیل، در ادبیات و متون انگیزشی، commencement اغلب با مفاهیم رشد، تحول و حرکت به سوی هدف‌های بزرگ همراه است.

    از دیدگاه زبان‌شناختی و مفهومی، commencement یادآور اهمیت لحظات آغازین در زندگی و فعالیت‌های انسانی است. هر آغاز، چه کوچک و چه بزرگ، نقطه‌ی عطفی برای تغییر و توسعه محسوب می‌شود و واژه‌ی commencement توانایی انتقال این حس شروع، انرژی و امید به مخاطب را دارد. این واژه نه تنها یک اسم ساده برای «شروع»، بلکه نمادی از تحول، پیشرفت و امکان‌های جدید در زندگی و فعالیت‌های انسانی است.

    ارجاع به لغت commencement

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «commencement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/commencement

    لغات نزدیک commencement

    • - commemorative
    • - commence
    • - commencement
    • - commend
    • - commendable
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.