با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Commemorative

    kəˈmemrətɪv kəˈmemərətɪv
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      commemoratives

    معنی و نمونه‌جمله

    noun adjective
    مربوط به جشن یاد‌بود، یادبودی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - a commemorative stamp
    - تمبر یادبود
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد commemorative

    1. adjective in honor of something
      Synonyms: celebratory, commemoratory, dedicatory, in memory, in remembrance, memorial, observing
      Antonyms: dishonoring, forgetful, neglectful, neglecting

    ارجاع به لغت commemorative

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «commemorative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/commemorative

    لغات نزدیک commemorative

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی