امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Commence

kəˈmens kəˈmens
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    commenced
  • شکل سوم:

    commenced
  • سوم‌شخص مفرد:

    commences
  • وجه وصفی حال:

    commencing

معنی و نمونه‌جمله

adverb C2
آغاز کردن، شروع کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The academic year commences in September.
- سال تحصیلی در سپتامبر آغاز می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد commence

  1. verb start action
    Synonyms: arise, begin, come into being, come into existence, embark on, enter upon, get cracking, get going, get one’s feet wet, get show on road, hit the ground running, inaugurate, initiate, jump into, kick off, launch, lead off, open, originate, start the ball rolling, take up, tear into
    Antonyms: cease, complete, end, finish, stop

لغات هم‌خانواده commence

ارجاع به لغت commence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «commence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/commence

لغات نزدیک commence

پیشنهاد بهبود معانی