امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Enter Upon

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb
شروع کردن، آغاز کردن، وارد شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- When do you guys enter upon your journey?
- بچه‌ها، چه زمانی سفرتان را شروع می‌کنید؟
- Todd entered upon a new phase of his life.
- تاد وارد مرحله‌ی جدیدی از زندگی‌اش شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد enter upon

  1. verb start
    Synonyms: take up, begin, enter on

ارجاع به لغت enter upon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «enter upon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/enter-upon

لغات نزدیک enter upon

پیشنهاد بهبود معانی