ناگهان تصمیم به انجام کاری گرفتن، تصمیم یکدفعهای گرفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Don't just jump into the project without planning first.
فقط ابتدا بدون برنامهریزی تصمیم به انجام پروژه نگیرید.
She tends to jump into things without really thinking them through.
او تمایل دارد بدون اینکه واقعاً به چیزی فکر کند، تصمیم یکدفعهای بگیرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «jump into» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jump-into