گذشتهی ساده:
inauguratedشکل سوم:
inauguratedسومشخص مفرد:
inauguratesوجه وصفی حال:
inauguratingگشودن، افتتاح کردن، برپا کردن، به راه انداختن، دایرکردن، آغاز کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to inaugurate a new library
کتابخانهی جدیدی را افتتاح کردن
to inaugurate a new policy
سیاست جدیدی را آغاز کردن
the inauguration of the new president
مراسم آغاز به کار رئیسجمهور جدید
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inaugurate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inaugurate