آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Launch

    lɒːntʃ lɔːntʃ

    گذشته‌ی ساده:

    launched

    شکل سوم:

    launched

    سوم‌شخص مفرد:

    launches

    وجه وصفی حال:

    launching

    معنی launch | جمله با launch

    verb - transitive C1

    پرتاب کردن، به آب انداختن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    A spokesman for the dockyard said they hoped to launch the first submarine within two years

    سخنگوی کارخانه‌ی کشتی‌سازی گفت امید دارند که اولین زیردریایی را طی مدت دو سال به آب بیندازند

    The army is about to launch a new ship.

    ارتش در صدد به آب انداختن کشتی جدیدی است.

    verb - transitive

    سخت انتقاد یا شکایت کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    verb - transitive

    (موشک) (به هوا) پرتاب کردن

    verb - transitive

    (کار، شرکت) (به) راه انداختن، (نقشه) عملی کردن، به جریان انداختن، (شخص) وارد کار کردن، تو کار آوردن

    launch somebody on/into a career

    کسی را وارد کاری کردن

    verb - intransitive

    (محصول تازه) عرضه کردن، (حمله، تهدید) شروع کردن (به)، دست به کاری زدن

    launch (out) on/into something

    شروع به کاری کردن، دست به کاری زدن، وارد کاری شدن، باب کاری را باز کردن

    noun countable

    عرضه، ارائه، پخش

    noun countable

    پرتاب

    noun countable

    لِنج، موتور لنج

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد launch

    1. verb send off
      Synonyms:
      send forth dispatch throw fire shoot project drive propel discharge eject cast hurl fling pitch toss catapult sling heave bombard barrage lance set in motion set afloat bung
      Antonyms:
      keep hold
    1. verb begin, initiate
      Synonyms:
      start commence open introduce initiate kick off inaugurate institute originate instigate embark upon jump set going usher in break the ice start ball rolling get show on road break the seal bow
      Antonyms:
      stop end finish cease

    سوال‌های رایج launch

    گذشته‌ی ساده launch چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده launch در زبان انگلیسی launched است.

    شکل سوم launch چی میشه؟

    شکل سوم launch در زبان انگلیسی launched است.

    وجه وصفی حال launch چی میشه؟

    وجه وصفی حال launch در زبان انگلیسی launching است.

    سوم‌شخص مفرد launch چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد launch در زبان انگلیسی launches است.

    ارجاع به لغت launch

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «launch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/launch

    لغات نزدیک launch

    • - laughter is the best medicine.
    • - launce
    • - launch
    • - launch a campaign
    • - launch a counter-attack
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    forever forgive and forget formality former fortitude fortuitous fortunately fountain of youth four hundred frederick fresh air Friday fungible furthermore futuristic معذب اسطوخدوس قلک غفلت کردن غافل شدن لب مطلب مشکل تانک الم‌شنگه عسکری آروغ آقا اسطرلاب جناغ سینه طاقدیس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.