گذشتهی ساده:
catapultedشکل سوم:
catapultedسومشخص مفرد:
catapultsوجه وصفی حال:
catapultingشکل جمع:
catapultsمنجنیق
The ancient army used a catapult to launch large rocks at the enemy.
ارتش باستان از منجنیق برای پرتاب سنگهای بزرگ به سمت دشمن استفاده میکرد.
The catapult was a formidable weapon during medieval battles.
منجنیق سلاح مهیبی در نبردهای قرون وسطی بود.
انگلیسی بریتانیایی تیرکمان (معمولاً بچهها از آن استفاده میکنند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The catapult sent the small stone flying through the air with great force.
تیرکمان سنگریزه را با نیروی زیادی به هوا فرستاد.
The group of children took turns using the catapult to see who could launch an object the farthest.
گروهی از کودکان به نوبت از تیرکمان استفاده میکردند تا ببینند چه کسی میتواند یک شیء را دورتر پرتاب کند.
پرت کردن، پرتاپ کردن (توسط منجنیق یا شبیه منجنیق)
The collision was so severe that the backseat passengers of the car were catapulted against the dashboard.
برخورد بهقدری شدید بود که سرنشینان صندلی عقب اتومبیل به طرف داشبورد پرت شدند.
The baseball player catapulted the ball.
بازیکن بیسبال توپ را پرتاپ کرد.
پرتابگر، پرتابکننده (وسیلهای برای به پرواز درآوردن هواپیما در یک باند پرواز محدود بهطور معمول از عرشهی کشتی)
The aircraft carrier used a catapult to launch the fighter jet.
ناو هواپیمابر برای پرتاب جت جنگنده از پرتابگر استفاده کرد.
The catapult launched the plane with incredible force.
پرتابکننده هواپیما را با نیرویی باورنکردنی پرتاب کرد.
به اوج رساندن
He was catapulted to fame by his new book.
کتاب جدیدش او را به اوج شهرت رساند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «catapult» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/catapult