فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Propeller

prəˈpelər prəˈpelə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    propellers

توضیحات

همچنین می‌توان از screw propeller به‌ جای propeller استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    پروانه هواپیما و کشتی و غیره
    • - the blades of a helicopter propeller
    • - پره‌های پروانه‌ی هلیکوپتر
    • - a propeller airplane droned overhead.
    • - هواپیمای پروانه‌دار در هوا وز وز می‌کرد.
    • - ten old-fashioned propeller planes
    • - ده هواپیمای قدیمی ملخ دار
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد propeller

  1. noun A mechanical device that rotates to push against air or water
    Synonyms: propellor, blade, driver, fan, fin, oar, paddle, prop, screw

ارجاع به لغت propeller

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «propeller» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/propeller

لغات نزدیک propeller

پیشنهاد بهبود معانی