شکل جمع:
oarsپارو، پارو زدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We pulled hard on the oars, and the boat started to move.
پاروها را محکم کشیدیم و قایق شروع به حرکت کرد.
I oared the boat forward.
با پارو قایق را به جلو راندم.
فضولی کردن، در کار دیگران دخالت کردن
برای استراحت توقف کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «oar» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/oar