امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Blade

bleɪd bleɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    blades

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
تیغه، پهنای برگ، هرچیزی شبیه تیغه، شمشیر، استخوان پهن، تیغ، پره، لبه‌ی تیز، بادفر، فرفره، دمه، پرند، فرند، برگ دشنه‌مانند، پهنک، برگ گندمی، شمشیر باز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- razor blade
- تیغ ریش‌تراشی
- a knife blade
- تیغه‌ی چاقو
- Tractors equipped with special blades.
- تراکتورهایی که به تیغه‌های ویژه‌ای مجهز هستند.
- the blades of a helicopter propeller
- پره‌های پروانه‌ی هلیکوپتر
- the blade of an oar
- پهنه‌ی پارو
- a blade of grass
- برگ چمن
نمونه‌جمله‌های بیشتر
noun countable
استخوان مسطح و تیغه مانند (مثل استخوان کتف)، (آوا شناسی) سرزبان، تیغه ی زبان
noun countable
تیغه‌ی کفش یخ‌بازی
verb - transitive
(در بازی گلف) ضربه زدن یا شوت زدن به توپ با لبه جلویی چوب گلف
verb - intransitive
اسکیت‌سواری کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blade

  1. noun cutting tool
    Synonyms:
    brand cutlass edge épée knife shank sword

Idioms

  • gay blade

    (قدیمی) جوان خوش‌سیما و خوش‌لباس

ارجاع به لغت blade

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blade

لغات نزدیک blade

پیشنهاد بهبود معانی