شکل جمع:
bladesتیغه، پهنای برگ، هرچیزی شبیه تیغه، شمشیر، استخوان پهن، تیغ، پره، لبهی تیز، بادفر، فرفره، دمه، پرند، فرند، برگ دشنهمانند، پهنک، برگ گندمی، شمشیر باز
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
razor blade
تیغ ریشتراشی
a knife blade
تیغهی چاقو
Tractors equipped with special blades.
تراکتورهایی که به تیغههای ویژهای مجهز هستند.
the blades of a helicopter propeller
پرههای پروانهی هلیکوپتر
the blade of an oar
پهنهی پارو
a blade of grass
برگ چمن
استخوان مسطح و تیغه مانند (مثل استخوان کتف)، (آوا شناسی) سرزبان، تیغه ی زبان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تیغهی کفش یخبازی
(در بازی گلف) ضربه زدن یا شوت زدن به توپ با لبه جلویی چوب گلف
اسکیتسواری کردن
(قدیمی) جوان خوشسیما و خوشلباس
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «blade» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blade