فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Blade

bleɪd bleɪd

شکل جمع:

blades

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

تیغه، پهنای برگ، هرچیزی شبیه تیغه، شمشیر، استخوان پهن، تیغ، پره، لبه‌ی تیز، بادفر، فرفره، دمه، پرند، فرند، برگ دشنه‌مانند، پهنک، برگ گندمی، شمشیر باز

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

razor blade

تیغ ریش‌تراشی

a knife blade

تیغه‌ی چاقو

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Tractors equipped with special blades.

تراکتورهایی که به تیغه‌های ویژه‌ای مجهز هستند.

the blades of a helicopter propeller

پره‌های پروانه‌ی هلیکوپتر

the blade of an oar

پهنه‌ی پارو

a blade of grass

برگ چمن

noun countable

استخوان مسطح و تیغه مانند (مثل استخوان کتف)، (آوا شناسی) سرزبان، تیغه ی زبان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
noun countable

تیغه‌ی کفش یخ‌بازی

verb - transitive

(در بازی گلف) ضربه زدن یا شوت زدن به توپ با لبه جلویی چوب گلف

verb - intransitive

اسکیت‌سواری کردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blade

  1. noun cutting tool
    Synonyms:
    knife edge sword cutlass shank brand épée

Idioms

gay blade

(قدیمی) جوان خوش‌سیما و خوش‌لباس

ارجاع به لغت blade

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blade

لغات نزدیک blade

پیشنهاد بهبود معانی