آیکن بنر

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Sling

slɪŋ slɪŋ

گذشته‌ی ساده:

slung

شکل سوم:

slung

سوم‌شخص مفرد:

slings

وجه وصفی حال:

slinging

شکل جمع:

slings

معنی sling | جمله با sling

verb - transitive informal

پرت کردن، انداختن

The worker slung his tools into the truck after finishing the job.

پس‌از تمام شدن کار، کارگر ابزارهایش را داخل کامیون انداخت.

She slung her backpack onto the couch and went straight to the kitchen.

کوله‌پشتی‌اش را روی مبل انداخت و مستقیم به آشپزخانه رفت.

verb - transitive informal

انگلیسی بریتانیایی پرت کردن، انداختن به کسی، دادن (با پرتاب)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

She slung a bottle of water to her teammate during the break.

بطری آب را در زمان استراحت برای هم‌تیمی‌اش پرت کرد.

Can you sling me that book from the shelf?

می‌تونی اون کتاب رو از روی قفسه بندازی این‌طرف؟

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to sling stones at birds

با فلاخن به پرندگان سنگ پراندن

The stairway being too narrow they slung the piano up with ropes.

چون پلکان باریک بود پیانو را با طناب بالا کشیدند.

verb - transitive

آویزان کردن، انداختن روی چیزی، آویختن

The photographer slung his camera over his shoulder and kept walking.

عکاس، دوربینش را روی شانه‌اش آویزان کرد و به راهش ادامه داد.

He slung his jacket over his shoulder.

کتش را روی شانه‌اش انداخت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to sling a swing between two trees

تاب را میان دو درخت آویختن

noun countable

بند حمل

The cylinder was lifted from the seabed in a sling attached to a crane.

استوانه با استفاده از بندی که به جرثقیل وصل بود از بستر دریا بلند شد.

The rescue team lowered the injured man from the helicopter in a sling.

تیم نجات، مرد زخمی را با کمک بندی آویزان از بالگرد پایین آورد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the sling of a rifle

بند تفنگ

noun countable

پزشکی آویز دست

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

After the operation, his arm was placed in a sling to heal.

بعداز عمل، دستش را در آویز قرار دادند تا بهبود یابد.

The doctor showed him how to tie the sling properly around his neck.

پزشک به او نشان داد که چگونه آویز را به‌درستی دور گردنش ببندد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She had one of her hands in a sling.

یک دستش وبال گردن بود.

noun countable

آغوشی نوزاد

The sling allows the baby to rest comfortably against the parent’s chest.

آغوشی به نوزاد اجازه می‌دهد تا به‌راحتی به سینه‌ی والد تکیه دهد.

She tied the sling securely around her shoulders and placed the infant inside.

او آغوشی را محکم دور شانه‌هایش بست و نوزاد را داخل آن گذاشت.

noun countable

قلاب‌سنگ، فلاخن، تیرکمان

Using a sling requires great skill and precision to hit a target.

استفاده از فلاخن برای زدن هدف، مهارت و دقت زیادی می‌خواهد.

The shepherd carried a sling to protect his flock from wild animals.

چوپان برای محافظت از گله‌اش در برابر حیوانات وحشی، قلاب‌سنگی همراه داشت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

slings and arrows of outrageous fortune

(شکسپیر) فلاخن‌ها و پیکان‌های سرنوشت غدار

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد sling

  1. noun a hanging bandage
    Synonyms:
    cast bandage slingback scarf bandage compress triangular-bandage
  1. noun a weapon

سوال‌های رایج sling

گذشته‌ی ساده sling چی میشه؟

گذشته‌ی ساده sling در زبان انگلیسی slung است.

شکل سوم sling چی میشه؟

شکل سوم sling در زبان انگلیسی slung است.

شکل جمع sling چی میشه؟

شکل جمع sling در زبان انگلیسی slings است.

وجه وصفی حال sling چی میشه؟

وجه وصفی حال sling در زبان انگلیسی slinging است.

سوم‌شخص مفرد sling چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد sling در زبان انگلیسی slings است.

ارجاع به لغت sling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sling

لغات نزدیک sling

پیشنهاد بهبود معانی