فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Slingshot

ˈslɪŋʃɑːt ˈslɪŋʃɒt

شکل جمع:

slingshots

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

انگلیسی آمریکایی تیرکمان (معمولاً بچه‌ها از آن استفاده می‌کنند)

The children took turns aiming with the slingshot at tin cans.

بچه‌ها به‌نوبت با تیرکمان قوطی‌های حلبی را نشانه گرفتند.

The boy used a slingshot to shoot pebbles at the window.

پسر از تیرکمان سنگی برای زدن سنگ‌ریزه به سمت پنجره استفاده کرد.

verb - intransitive verb - transitive

شتاب گرفتن، شتاب دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The spaceship slingshot through the atmosphere.

سفینه‌ی فضایی در جو شتاب گرفت.

The car slingshot down the steep hill.

ماشین از تپه‌ی شیب‌دار به سمت پایین شتاب گرفت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد slingshot

  1. noun A plaything consisting of a Y-shaped stick with elastic between the arms; used to propel small stones
    Synonyms:
    catapult sling

ارجاع به لغت slingshot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slingshot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slingshot

لغات نزدیک slingshot

پیشنهاد بهبود معانی