آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Peg

    peɡ peɡ

    گذشته‌ی ساده:

    pegged

    شکل سوم:

    pegged

    سوم‌شخص مفرد:

    pegs

    وجه وصفی حال:

    pegging

    شکل جمع:

    pegs

    معنی peg | جمله با peg

    noun adverb countable

    میخ، میخ چوبی، چنگک، عذر، بهانه، میخزدن، میخکوب کردن محکم کردن، زحمت کشیدن، کوشش کردن،درجه، دندانه، پا

    noun adverb countable

    در بالا پهن و در پایین نازک (شبیه میخ)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    Four pegs were used to fasten the board to the wall.

    تخته با چهار میخ چوبی به دیوار کوبیده شده بود.

    Pari is pegging the clothes to the clothesline.

    پری درحال گره‌زدن به لباس‌ها بر روی بند است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to peg a notice to an electricity post

    اعلامیه‌ای را با میخ چوبی به تیر برق کوبیدن

    pegged shoes

    کفش‌های گرمیخ‌دار

    We pegged the tent to the ground.

    خیمه را با گرمیخ بر زمین کوبیدیم.

    His pride came down a peg.

    غرور او تا حدی کاهش یافت.

    Bond prices are above the pegs.

    قیمت اوراق بهادار کمی از حدود معمول تجاوز کرده است.

    pegging the price of pears

    تثبیت قیمت گلابی

    The ruble has been pegged at four to the dollar.

    ارزش روبل به نرخ چهار روبل به یک دلار تعیین شده است.

    The peg for these comments is the recent strike by the oil company workers.

    علت این اظهارات اعتصاب اخیر کارگران شرکت نفت است.

    He pegged his talk to some recent political events.

    او برخی حوادث سیاسی اخیر را مبنای نطق خود قرار داد.

    Those who had arrived first had already pegged out some of the best lands.

    آنان که اول سر رسیده بودند قبلاً برخی از بهترین زمین‌ها را مرز‌بندی (تصاحب) کرده بودند.

    He pegged the ball to me.

    او گوی را به طرف من پرتاب کرد.

    The children were pegging stones at the train.

    بچه‌ها داشتند به قطار سنگ می‌انداختند.

    He poured himself out a stiff peg.

    او یک مشروب قوی برای خودش ریخت.

    I have been pegging away at this dictionary for three years now.

    اکنون سه سال است که سخت مشغول نوشتن این فرهنگ هستم.

    I saw her pegging up the stairs.

    او را دیدم که با کوشش از پله‌ها بالا می‌رفت.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد peg

    1. verb attach
      Synonyms:
      fix join fasten secure tighten pin clinch
      Antonyms:
      detach unfasten

    Phrasal verbs

    peg away (at)

    (به‌طور مداوم و سخت) کارکردن، جدیت کردن، کوشیدن

    Idioms

    off the peg

    (انگلیس - بیشتر در مورد جامه) از پیش دوخته شده، آماده

    round peg in a square hole

    (آدم یا چیز) ناباب، ناجور، نامناسب

    take down a peg

    غرور یا جاه‌طلبی کسی را کاستن، روی کسی را کم کردن، حساب کار را دست کسی دادن، نوک کسی را چیدن، کسی را سر جای خود نشاندن، خوار کردن

    سوال‌های رایج peg

    گذشته‌ی ساده peg چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده peg در زبان انگلیسی pegged است.

    شکل سوم peg چی میشه؟

    شکل سوم peg در زبان انگلیسی pegged است.

    شکل جمع peg چی میشه؟

    شکل جمع peg در زبان انگلیسی pegs است.

    وجه وصفی حال peg چی میشه؟

    وجه وصفی حال peg در زبان انگلیسی pegging است.

    سوم‌شخص مفرد peg چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد peg در زبان انگلیسی pegs است.

    ارجاع به لغت peg

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «peg» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/peg

    لغات نزدیک peg

    • - peewee
    • - peewit
    • - peg
    • - peg away (at)
    • - peg leg
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.