گذشتهی ساده:
hoistedشکل سوم:
hoistedسومشخص مفرد:
hoistsوجه وصفی حال:
hoistingهمچنین میتوان از hoise به جای hoist استفاده کرد.
بالا بردن، بلند کردن، بر افراشتن، عمل بالا بردن، عمل کشیدن، مقدار کشش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to hoist all sails
همهی بادبانها را برافراشتن
hoisted flags
پرچمهای افراشته
They hoisted the cargo aboard the ship.
محموله را به کشتی (بالا) کشیدند.
They hoisted him onto the ambulance.
او را بلند کردند و در آمبولانس گذاشتند.
an electric hoist
فرازبر برقی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hoist» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hoist