فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Uprear

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • verb - transitive
    بلند شدن، بالا بردن، نصب کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد uprear

  1. verb To raise upright
    Synonyms: erect, pitch, put up, raise, rear, set up, upraise
  2. verb To move (something) to a higher position
    Synonyms: boost, elevate, heave, hoist, lift, pick up, raise, rear, take up, uphold, uplift, upraise

ارجاع به لغت uprear

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «uprear» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/uprear

لغات نزدیک uprear

پیشنهاد بهبود معانی