گذشتهی ساده:
loweredشکل سوم:
loweredسومشخص مفرد:
lowersوجه وصفی حال:
loweringصفت عالی:
lowestپایین آوردن، تخفیف دادن، کاستن از، تنزل دادن، فروکش کردن، خفیف کردن، پستتر، پایینتر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
اخم، عبوس، ترشرویی، هوای گرفته و ابری، اخم کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
lower ranks
رتبههای پایینتر
a lower boiling point
نقطهی جوش پایینتر
a lower estimate
برآورد کمتر
lower costs
هزینههای کمتر
lower prices
قیمتهای نازلتر
lower temperatures
دماهای پایینتر
the lower animals
جانوران آغازینتر
lower organisms
سازوارههای آغازینتر
the lower Nile
نیل سفلی
the lower divisions
بخشهای فروتر
They lowered their prices.
قیمتهای خود را پایین آوردند.
They lowered their heads in prayer.
سرهای خود را به حالت دعا فرود آوردند.
I lowered the window.
پنجره را پایین کشیدم.
to lower the sails
بادبانها را پایین آوردن
to lower the ceiling
ارتفاع سقف را کم کردن
Hunger lowered their resistance.
گرسنگی مقاومت آنها را کاست.
They will have to lower their demands.
آنها مجبور خواهند بود از خواستههای خود بکاهند.
He lowered himself by accepting a bribe.
او با گرفتن رشوه خودش را کوچک کرد.
Please lower your voice.
لطفاً آهسته صحبت کنید.
He kept lowering at the children.
مرتباً به بچهها اخم و تخم میکرد.
the lowering sky
آسمان تیره و تار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lower» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lower