آخرین به‌روزرسانی:

Abase

əˈbeɪs əˈbeɪs

گذشته‌ی ساده:

abased

شکل سوم:

abased

سوم‌شخص مفرد:

abases

وجه وصفی حال:

abasing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

پست‌شمردن، تحقیرکردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Those who are proud shall be abased.

آنان که غرور دارند زبون خواهند شد.

the abased tips of some birds' wings

نوک خمیده‌ی بال برخی از پرندگان

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abase

  1. verb deprive of self-esteem, confidence
    Synonyms:
    shame humiliate lower degrade dishonor disgrace demean reduce diminish belittle humble mortify debase
    Antonyms:
    honor respect dignify exalt extol cherish

ارجاع به لغت abase

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abase» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abase

لغات نزدیک abase

پیشنهاد بهبود معانی