گذشتهی ساده:
humiliatedشکل سوم:
humiliatedسومشخص مفرد:
humiliatesوجه وصفی حال:
humiliatingپست کردن، تحقیر کردن، اهانت کردن به
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I was humiliated when the teacher asked me to leave the class.
هنگامی که آموزگار به من گفت که از کلاس بروم بیرون بسیار سرافکنده شدم.
One should not humiliate a child in front of his friends.
بچه را نباید جلو دوستانش خفیف کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «humiliate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/humiliate