به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Denigrate

ˈdenəˈɡreɪt ˈdenəˈɡreɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    denigrated
  • شکل سوم:

    denigrated
  • سوم شخص مفرد:

    denigrates
  • وجه وصفی حال:

    denigrating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    لکه‌دار کردن، سیاه کردن، بد‌نام کردن، بی‌آبرو کردن، روسیاه کردن
    • - denigrate one's opponents
    • - مخالفان خود را بدنام کردن
    • - You shouldn't denigrate people just because they have different beliefs from you.
    • - نمی‌توانی دیگران را به‌دلیل داشتن عقاید متفاوت بی‌آبرو کنی.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد denigrate

  1. verb belittle, malign
    Synonyms: asperse, bad mouth, besmirch, blacken, blister, calumniate, decry, defame, dis, disparage, give black eye, impugn, knock, libel, mudsling, put down, revile, rip up, roast, run down, scandalize, slander, tear down, traduce, vilify
    Antonyms: boost, cherish, compliment, praise

ارجاع به لغت denigrate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «denigrate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/denigrate

لغات نزدیک denigrate

پیشنهاد بهبود معانی