آخرین به‌روزرسانی:

Denigrate

ˈdenəˈɡreɪt ˈdenəˈɡreɪt

گذشته‌ی ساده:

denigrated

شکل سوم:

denigrated

سوم‌شخص مفرد:

denigrates

وجه وصفی حال:

denigrating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

بد‌نام کردن، بی‌آبرو کردن، تحقیر کردن، کوچک شمردن، بدگویی کردن، بی‌ارزش جلوه دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

You shouldn't denigrate people just because they have different beliefs from you.

نمی‌توانی دیگران را به‌دلیل داشتن عقاید متفاوت بی‌آبرو کنی.

He constantly denigrates his colleague’s achievements to make himself look better.

او مدام دستاوردهای همکارش را کوچک می‌شمارد تا خودش بهتر به نظر برسد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

denigrate one's opponents

مخالفان خود را بدنام کردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد denigrate

  1. verb belittle, malign
    Synonyms:
    disparage put down knock bad mouth run down defame slander libel malign vilify besmirch calumniate traduce decry dis rip up roast tear down blacken impugn scandalize asperse give black eye blister mudsling
    Antonyms:
    praise compliment cherish boost

ارجاع به لغت denigrate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «denigrate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/denigrate

لغات نزدیک denigrate

پیشنهاد بهبود معانی