گذشتهی ساده:
denigratedشکل سوم:
denigratedسومشخص مفرد:
denigratesوجه وصفی حال:
denigratingبدنام کردن، بیآبرو کردن، تحقیر کردن، کوچک شمردن، بدگویی کردن، بیارزش جلوه دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
You shouldn't denigrate people just because they have different beliefs from you.
نمیتوانی دیگران را بهدلیل داشتن عقاید متفاوت بیآبرو کنی.
He constantly denigrates his colleague’s achievements to make himself look better.
او مدام دستاوردهای همکارش را کوچک میشمارد تا خودش بهتر به نظر برسد.
denigrate one's opponents
مخالفان خود را بدنام کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «denigrate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/denigrate