آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Roast

    roʊst rəʊst

    گذشته‌ی ساده:

    roasted

    شکل سوم:

    roasted

    سوم‌شخص مفرد:

    roasts

    وجه وصفی حال:

    roasting

    شکل جمع:

    roasts

    معنی roast | جمله با roast

    verb - transitive A2

    غذا و آشپزی سرخ کردن، کباب کردن، برشته کردن، تنوری کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

    مشاهده
    verb - transitive

    (قهوه، بادام‌زمینی و غیره) بو دادن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    roasted almonds

    بادام بوداده

    roasted coffee beans

    دانه‌های قهوه برشته

    verb - transitive

    (محاوره) سوزاندن

    (در آمریکا، محاوره) پنبه‌ی چیزی را زدن، حسابی انتقاد کردن از، مسخره کردن، دست انداختن

    verb - intransitive

    غذا و آشپزی سرخ شدن، کباب شدن، برشته شدن، تنوری شدن

    adjective

    غذا و آشپزی سرخ شده، بریان، کبابی، برشته، تنوری

    roasted chicken

    جوجه‌کباب

    noun

    غذا و آشپزی گوشت کبابی، گوشت بریان، کباب

    noun

    غذا و آشپزی کباب پیک‌نیک، پیک‌نیک کبابی، کباب پارتی

    noun

    (در آمریکا، محاوره) انتقاد حسابی

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد roast

    1. verb to feel or look hot
      Synonyms:
      burn cook fry bake grill barbecue parch swelter ridicule criticize laugh at make fun jest at poke-fun banter rib guy razz lampoon lambaste blackguard torrefy broil
    1. verb to criticize harshly and devastatingly
      Synonyms:
      slam lash rip into slap scorch flay drub scourge excoriate slash scathe score blister scarify
    1. noun a piece of meat roasted or for roasting and of a size for slicing into more than one portion
      Synonyms:
      joint
    1. noun negative criticism
      Synonyms:
      knock
    1. adjective (meat) cooked by dry heat in an oven
      Synonyms:
      roasted

    سوال‌های رایج roast

    گذشته‌ی ساده roast چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده roast در زبان انگلیسی roasted است.

    شکل سوم roast چی میشه؟

    شکل سوم roast در زبان انگلیسی roasted است.

    شکل جمع roast چی میشه؟

    شکل جمع roast در زبان انگلیسی roasts است.

    وجه وصفی حال roast چی میشه؟

    وجه وصفی حال roast در زبان انگلیسی roasting است.

    سوم‌شخص مفرد roast چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد roast در زبان انگلیسی roasts است.

    ارجاع به لغت roast

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «roast» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/roast

    لغات نزدیک roast

    • - roaring
    • - roaring forties
    • - roast
    • - roast beef
    • - roast potato
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.