گذشتهی ساده:
parchedشکل سوم:
parchedسومشخص مفرد:
parchesوجه وصفی حال:
parchingبرشته کردن، بریان کردن، نیمسوز کردن، خشک شدن (با حرارت)، تفتیدن، آفتابسوخته کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She parched the almonds and put them in a plate.
بادامها را بو داد و در بشقاب قرار داد.
It hasn't rained for a long time and the fields are parched.
مدتهاست باران نیامده و دشتها خشک خشک هستند.
Give me some cold water; I'm parched.
قدری آب سرد بده که خیلی تشنهام.
the parched ones of Karballa
تشنه لبان کربلا
The desert sun had parched and browned his skin.
آفتاب صحرا پوست او را خشک و پژمرده و قهوهای کرده بود.
گذشتهی ساده parch در زبان انگلیسی parched است.
شکل سوم parch در زبان انگلیسی parched است.
وجه وصفی حال parch در زبان انگلیسی parching است.
سومشخص مفرد parch در زبان انگلیسی parches است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «parch» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/parch