علامت داغ، پژمرده، خشکیده، ازکارافتاده، خسته، خشکاندن، سوزاندن، داغ کردن پژمرده کردن یا شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The hot sun seared the flowers.
آفتاب گرم گلها را خشکاند.
The hot iron seared my overcoat.
اتوی داغ سطح پالتوی مرا سوزاند.
a searing criticism of the government
(مجازی) انتقاد سوزندهای از دولت
He seared my wound to prevent infection.
برای جلوگیری از عفونت زخم مرا داغ زد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sear» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sear