صدای هیس کردن، جلز ولز کردن، صدای سوختن کباب روی آتش
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a dish of hot sizzling fat
یک ظرف پر از روغن داغ و جلز وولزی
The kebab started sizzling.
کباب شروع کرد به جز و وزکردن.
The sun was beginning to sizzle the valley.
خورشید داشت شروع میکرد به داغ کردن دره.
The town sizzled with the news.
از آن خبر، شهر به تب و تاب درآمد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sizzle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sizzle