آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Sizzle

ˈsɪzl ˈsɪzl

معنی sizzle | جمله با sizzle

noun verb - intransitive

صدای هیس کردن، جلز ولز کردن، صدای سوختن کباب روی آتش

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

a dish of hot sizzling fat

یک ظرف پر از روغن داغ و جلز وولزی

The kebab started sizzling.

کباب شروع کرد به جز و وزکردن.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The sun was beginning to sizzle the valley.

خورشید داشت شروع می‌کرد به داغ کردن دره.

The town sizzled with the news.

از آن خبر، شهر به تب و تاب درآمد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد sizzle

ارجاع به لغت sizzle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sizzle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sizzle

لغات نزدیک sizzle

پیشنهاد بهبود معانی