گذشتهی ساده:
cookedشکل سوم:
cookedسومشخص مفرد:
cooksوجه وصفی حال:
cookingشکل جمع:
cooksغذا و آشپزی آشپزی کردن، پختن، خوراکپزی کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
Cook this meat well so that it is tender.
این گوشت را خوب بپزید تا نرم شود.
These beans cook slowly.
این لوبیا دیر پخته میشود.
cooked food
غذای پخته
to cook for a living
برای امرار معاش آشپزی کردن
غذا و آشپزی آشپز، طباخ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Our cook got angry and left.
آشپز ما قهر کرد و رفت.
My mother was a good cook.
مادرم دستپخت خوبی داشت.
ساختن، درست کردن، طراحی کردن (برنامه، نقشه یا بهانه)
They cooked up a plan to surprise their friend on his birthday.
آنها نقشهای طراحی کردند تا دوستشان را در تولدش سورپرایز کنند.
She cooked up an excuse for being late to the meeting.
او بهانهای آورد تا دیر رسیدن به جلسه را توجیه کند.
to cook up an alibi
بهانه تراشیدن
انگلیسی بریتانیایی جعل کردن، دستکاری کردن، تحریف کردن، عوض کردن
He has cooked the (account) books.
او دفترهای حساب را دستکاری کرده است.
They cooked the election results to ensure their candidate would win.
آنها نتایج انتخابات را تحریف کردند تا نامزد خود برنده شود.
(عامیانه) از خود درآوردن، اختراع کردن
(خوراک) زودپز
(خوراک) دیرپز
too many cooks spoil the broth
ماما که دو تا شد سر بچه کج درمیآید، آشپز که دو تا شد آش یا شور میشود یا بینمک
آشپز که دو تا شد آش شور میشود
(امریکا- عامیانه) خبر تازه چیست؟، تازه چیه؟
گذشتهی ساده cook در زبان انگلیسی cooked است.
شکل سوم cook در زبان انگلیسی cooked است.
شکل جمع cook در زبان انگلیسی cooks است.
وجه وصفی حال cook در زبان انگلیسی cooking است.
سومشخص مفرد cook در زبان انگلیسی cooks است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cook» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cook