سومشخص مفرد:
cooksوجه وصفی حال:
cookingصفت تفضیلی:
more cookedصفت عالی:
most cookedپختهشده، پخته
I don't think the chicken is completely cooked.
گمان نمیکنم مرغ بهطور کامل پخته شده باشد.
cooked vegetables
سبزیجات پختهشده
جعلشده، دستکاریشده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a cooked book
کتابی دستکاریشده
a cooked document
سندی دستکاریشده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cooked» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cooked