سومشخص مفرد:
heatsوجه وصفی حال:
heatingصفت تفضیلی:
more heatedصفت عالی:
most heatedگرم، داغ
heated water
آب داغ
پرجوشوخروش، خشمآمیز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a heated argument
بحث داغ
They exchanged heated words.
آنها حرفهای تندی ردوبدل کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «heated» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heated