امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Heated

ˈhiːtɪd ˈhiːtɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    heats
  • وجه وصفی حال:

    heating
  • صفت تفضیلی:

    more heated
  • صفت عالی:

    most heated

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
گرم، داغ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- heated water
- آب داغ
adjective
پرجوش‌و‌خروش، خشم‌آمیز
- a heated argument
- بحث داغ
- They exchanged heated words.
- آن‌ها حرف‌های تندی ردوبدل کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heated

  1. adjective angry
    Synonyms:
    acrimonious ardent avid bitter excited fervent fervid feverish fierce fiery frenzied furious hectic impassioned indignant intense irate ireful mad passionate raging stormy tempestuous vehement violent wrathful
    Antonyms:
    calm peaceful
  1. adjective warmed
    Synonyms:
    baked baking boiling broiled broiling burned burning burnt cooked fiery fired fried hot parched scalding scorched scorching sizzling toasted
    Antonyms:
    cooled frozen

لغات هم‌خانواده heated

  • adjective
    heated
  • verb - intransitive
    heat

ارجاع به لغت heated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heated

لغات نزدیک heated

پیشنهاد بهبود معانی