گذشتهی ساده:
bakedشکل سوم:
bakedسومشخص مفرد:
bakesکیکپزی، نانپزی
My grandmother taught me the art of baking.
مادربزرگم هنر کیکپزی را به من آموخت.
Baking is one of my favorite hobbies.
نانپزی یکی از سرگرمیهای محبوب من است.
غذا و آشپزی پختوپز
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The art of baking is a wonderful way to express creativity and bring joy to others through food.
هنر پختوپز راهی فوقالعاده برای بیان خلاقیت و ایجاد شادی برای دیگران از طریق غذا است.
I have been practicing my baking skills
مهارتهای پختوپز خود را تمرین کردهام.
سوزان، بسیار گرم
The desert can reach baking hot temperatures of over 100 degrees Fahrenheit.
این بیابان میتواند به دمای سوزان بالای ۱۰۰ درجهی فارنهایت برسد.
The baking sun caused everyone to seek shade.
آفتاب بسیار گرم باعث شد همه به دنبال سایه باشند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «baking» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/baking