فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Hardening

ˈhɑːrdənɪŋ ˈhɑːdənɪŋ

گذشته‌ی ساده:

hardened

شکل سوم:

hardened

سوم‌شخص مفرد:

hardens

معنی‌ها

noun

سخت‌شدگی، سختش، سخت‌گری

noun

(ماده‌ای که برای سفت کردن به‌کار می‌رود) سخت‌گر، سختش‌آور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hardening

  1. noun thickening
    Synonyms:
    solidification setting crystallization

ارجاع به لغت hardening

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hardening» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hardening

لغات نزدیک hardening

پیشنهاد بهبود معانی