حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
آخرین به‌روزرسانی:
Solidification
səˌlɪdɪfɪˈkeɪʃn̩
səˌlɪdɪfɪˈkeɪʃn̩
معنی solidification
انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد solidification
-
noun hardeningSynonyms:solidifying stiffening setting freezing compression concentration coagulation curing crystallization calcification concretion ossification petrification casehardening set glaciation fossilization
-
noun combinationSynonyms:
لغات هم‌خانواده solidification
-
nounsolid, solidarity, solidity, solidification
-
adjectivesolid
-
verb - transitivesolidify
-
adverbsolidly
ارجاع به لغت solidification
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «solidification» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/solidification
لغات نزدیک solidification
- - solidago
- - solidarity
- - solidification
- - solidify
- - solidity