فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Ossification

ˌɑːsəfəˈkeɪʃn̩ ˌɒsɪfɪˈkeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    تشکیل استخوان، مرحله تشکیل استخوان
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد ossification

  1. noun Hardened conventionality
    Synonyms: fossilization, induration, calcification, hardening, bone formation, conformity, ostosis

ارجاع به لغت ossification

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ossification» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ossification

لغات نزدیک ossification

پیشنهاد بهبود معانی