آیکن بنر

لیست کامل لغات کتاب‌های English Vocabulary In Use

واژگان کتاب‌های English Vocabulary In Use

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Ossified

ˈɑːsəfaɪd ˈɒsɪfaɪd

معنی ossified | جمله با ossified

adjective

استخوانی، به‌استخوان‌رسیده، استخوانی‌شده

She had an ossified face.

او صورتی استخوانی داشت.

He eats so little that he is ossified.

او کم غذا می‌خورد که اینقدر استخوانی است.

adjective

متحجر، عقب‌مانده، انعطاف‌ناپذیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Government have become more ossified and inflexible.

دولت متحجرتر و انعطاف‌ناپذیرتر شده است.

an ossified economic system.

نظام اقتصادی عقب‌مانده

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد ossified

  1. adjective bony

ارجاع به لغت ossified

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ossified» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ossified

لغات نزدیک ossified

پیشنهاد بهبود معانی