آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Conformity

kənˈfɔːrmət̬i kənˈfɔːməti

معنی conformity | جمله با conformity

noun uncountable

هم‌نوایی، هم‌شکلی، هم‌رنگی (با استانداردهای معمول مورد انتظار یک گروه یا جامعه)

Today's society imposes conformity.

اجتماع امروزی هم‌نوایی را تحمیل می‌کند.

Conformity can create a sense of belonging, but it can also limit individuality.

هم‌رنگی می‌تواند احساس تعلق ایجاد کند اما همچنین می‌تواند فردیت را محدود کند.

noun uncountable

مطابقت، انطباق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The team's success was due to their conformity with the coach's game plan.

موفقیت این تیم به دلیل مطابقت آن‌ها با برنامه‌ی بازی مربی بود.

The artist's work demonstrated a lack of conformity with traditional styles.

در آثار این هنرمند انطباق نداشتن با سبک‌های سنتی مشهود بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد conformity

لغات هم‌خانواده conformity

ارجاع به لغت conformity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conformity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conformity

لغات نزدیک conformity

پیشنهاد بهبود معانی