گذشتهی ساده:
assentedشکل سوم:
assentedسومشخص مفرد:
assentsوجه وصفی حال:
assentingموافقت، پذیرش، توافق
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
The prime minister acted with the full assent of the president.
نخستوزیر با توافق کامل رئیسجمهور عمل میکرد.
The act received royal assent on the fifth of October.
لایحه در تاریخ پنج اکتبر به صحهی ملوکانه رسید.
(قانون) سندی که از نظر قانونی کسی را به عنوان مالک جدید دارایی شخص متوفی در می آورد
موافقت کردن، رضایت دادن، پذیرفتن، موافق بودن، هم عقیده بودن
They all assented to the proposition.
همهی آنها با پیشنهاد موافقت کردند.
to give one's assent
رضایت دادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «assent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/assent