آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Compliance

kəmˈplaɪəns kəmˈplaɪəns

معنی compliance | جمله با compliance

noun uncountable formal C1

موافقت، توافق، قبول، اجابت، پذیرش، پیروی، اطاعت، رعایت، انطباق، مطابقت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

her compliance with the terms of the contract

توافق او با شرایط قرارداد

Non-compliance with traffic laws can result in hefty fines.

عدم رعایت قوانین رانندگی می‌تواند منجر به جریمه‌های سنگین شود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد compliance

Collocations

in compliance with

به پیروی از

ارجاع به لغت compliance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «compliance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/compliance

لغات نزدیک compliance

پیشنهاد بهبود معانی