فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Submissiveness

səbˈmɪsɪvnəs səbˈmɪsɪvnəs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

سلطه‌پذیری، فرمان‌بُرداری، مطیع‌بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

He didn't confuse respect with submissiveness.

احترام را با سلطه‌پذیری اشتباه نمی‌گرفت.

unusual submissiveness

فرمان‌بُرداری غیرعادی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد submissiveness

  1. noun the quality or state of willingly carrying out the wishes of others
    Synonyms:
    obedience compliance submission deference acquiescence amenability compliancy tractability amenableness tractableness

لغات هم‌خانواده submissiveness

ارجاع به لغت submissiveness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «submissiveness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/submissiveness

لغات نزدیک submissiveness

پیشنهاد بهبود معانی