با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Submit

səbˈmɪt səbˈmɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    submitted
  • شکل سوم:

    submitted
  • سوم‌شخص مفرد:

    submits
  • وجه وصفی حال:

    submitting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B2
تسلیم کردن، ارائه دادن، تقدیم داشتن، پیشنهاد کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- to submit a question to the court
- پرسشی را به دادگاه احاله کردن
- to submit one's resignation
- استعفای خود را تقدیم کردن
- to submit a report
- گزارش دادن
- to submit a manuscript for publication
- دست نوشته را برای چاپ عرضه کردن
- He submitted his will to divine authority.
- اراده‌ی خود را به خواست خداوند تسلیم کرد.
- She submitted herself to French literary trends.
- او خودش را در معرض گرایش‌های ادبی فرانسوی قرار داد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
verb - transitive
ادعا کردن، باور داشتن
- The lawyer submitted that his client was innocent.
- وکیل ادعا کرد که موکل او بی‌گناه است.
- This problems, I submit, is not unique to our country.
- به عقیده بنده این مسئله منحصر به کشور ما نیست.
verb - intransitive
تسلیم شدن، مطیع شدن
- The rebels refused to submit.
- شورشیان حاضر به تسلیم نشدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد submit

  1. verb comply, endure
    Synonyms: abide, accede, acknowledge, acquiesce, agree, appease, bend, be submissive, bow, buckle, capitulate, cave, cede, concede, defer, eat crow, fold, give away, give ground, give in, give way, go with the flow, grin and bear it, humor, indulge, knuckle, knuckle under, kowtow, lay down arms, obey, put up with, quit, relent, relinquish, resign oneself, say uncle, stoop, succumb, surrender, throw in the towel, toe the line, tolerate, truckle, withstand, yield
    Antonyms: disobey, fight, resist
  2. verb present, offer; argue for
    Synonyms: advance, advise, affirm, argue, assert, claim, commit, contend, hand in, make a pitch, move, proffer, propose, proposition, propound, put, put forward, refer, state, suggest, table, tender, theorize, urge, volunteer
    Antonyms: conceal, dissuade, hide

لغات هم‌خانواده submit

ارجاع به لغت submit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «submit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/submit

لغات نزدیک submit

پیشنهاد بهبود معانی