گذشتهی ساده:
submittedشکل سوم:
submittedسومشخص مفرد:
submitsوجه وصفی حال:
submittingتسلیم کردن، ارائه دادن، تقدیم داشتن، پیشنهاد کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
to submit a question to the court
پرسشی را به دادگاه احاله کردن
to submit one's resignation
استعفای خود را تقدیم کردن
to submit a report
گزارش دادن
to submit a manuscript for publication
دست نوشته را برای چاپ عرضه کردن
He submitted his will to divine authority.
ارادهی خود را به خواست خداوند تسلیم کرد.
She submitted herself to French literary trends.
او خودش را در معرض گرایشهای ادبی فرانسوی قرار داد.
ادعا کردن، باور داشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The lawyer submitted that his client was innocent.
وکیل ادعا کرد که موکل او بیگناه است.
This problems, I submit, is not unique to our country.
به عقیده بنده این مسئله منحصر به کشور ما نیست.
تسلیم شدن، مطیع شدن
The rebels refused to submit.
شورشیان حاضر به تسلیم نشدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «submit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/submit