گذشتهی ساده:
capitulatedشکل سوم:
capitulatedسومشخص مفرد:
capitulatesوجه وصفی حال:
capitulatingتسلیم شدن، سر سپردن، سر فرود آوردن، دست از مقاومت کشیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The rebels capitulated on the tenth of December.
شورشیان در دهم دسامبر تسلیم شدند.
The government had to capitulate to the workers' demands.
دولت مجبور شد تسلیم خواستههای کارگران شود.
They threatened her, but she did not capitulate.
او را تهدید کردند؛ ولی سر فرود نیاورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «capitulate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/capitulate