امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Capitulate

kəˈpɪtʃəleɪt kəˈpɪtʃəleɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    capitulated
  • شکل سوم:

    capitulated
  • سوم‌شخص مفرد:

    capitulates
  • وجه وصفی حال:

    capitulating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive
تسلیم شدن، سر سپردن، سر فرود آوردن، دست از مقاومت کشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The rebels capitulated on the tenth of December.
- شورشیان در دهم دسامبر تسلیم شدند.
- The government had to capitulate to the workers' demands.
- دولت مجبور شد تسلیم خواسته‌های کارگران شود.
- They threatened her, but she did not capitulate.
- او را تهدید کردند؛ ولی سر فرود نیاورد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد capitulate

  1. verb give in
    Synonyms: bow, buckle under, cave in, cede, come across, come to terms, concede, defer, fold, give away the store, give out, give up, knuckle under, put out, relent, submit, succumb, surrender, yield
    Antonyms: defend, fight

ارجاع به لغت capitulate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «capitulate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/capitulate

لغات نزدیک capitulate

پیشنهاد بهبود معانی