امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Capitulation

kəˌpɪt͡ʃəˈleɪʃn̩ kəˌpɪt͡ʃʊˈleɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
کاپیتولاسیون، تسلیم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The capitulation agreement was signed in a tent.
- قرارداد تسلیم، در یک چادر امضا شد.
- the Prime Minister's capitulation to the demands of the deputies
- تمکین نخست‌وزیر نسبت به خواسته‌های نمایندگان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد capitulation

  1. noun giving in
    Synonyms:
    accedence bowing buckling conceding giving up knuckling under relenting resignation submission succumbing surrender yielding
    Antonyms:
    defending fight fighting

ارجاع به لغت capitulation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «capitulation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/capitulation

لغات نزدیک capitulation

پیشنهاد بهبود معانی