آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲ آذر ۱۴۰۴

    Relent

    rɪˈlent rɪˈlent

    معنی relent | جمله با relent

    verb - intransitive verb - transitive

    کوتاه آمدن، نرم شدن، دل‌رحم شدن، پشیمان شدن، وا دادن، رها کردن

    Finally he relented and released the hostages.

    بالأخره به رحم آمد و گروگان‌ها را رها کرد.

    The mother knelt and cried , but Teymoor did not relent and ordered the execution to proceed.

    مادر زانو زد و گریه کرد؛ ولی تیمور کوتاه نیامد و دستور اجرای اعدام را داد.

    verb - intransitive

    تسلیم شدن، دست کشیدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    Despite the challenges, she did not relent in her efforts to succeed.

    باوجود چالش‌ها، او از تلاش‌های خود برای موفقیت دست نکشید.

    The teacher urged the students not to relent in their studies.

    معلم از دانش‌آموزان می‌خواست که در درس خواندن تسلیم نشوند.

    verb - intransitive

    کاهش یافتن، فروکش کردن، کم شدن

    Finally the storm relented and we continued our journey.

    بالأخره توفان فرو نشست و ما به سفر خود ادامه دادیم.

    The storm showed no signs of relenting, making it impossible to travel.

    طوفان هیچ نشانه ای از فروکش کردن را نشان نمی‌داد و سفر را غیرممکن می‌کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد relent

    1. verb die down; let up
      Synonyms:
      die away drop ease fall melt relax slacken slow subside weaken wane comply give in quit yield acquiesce capitulate cave in give up let up moderate cool it ease off ebb fold forbear let go soften be merciful change one’s mind come around give way go along with have mercy have pity lay back lighten up mellow out show mercy die down ease up on give quarter give some slack let it happen say uncle cry uncle
      Antonyms:
      increase rise build

    سوال‌های رایج relent

    معنی relent به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی relent در زبان فارسی به «کوتاه آمدن», «نرم شدن» یا «تسلیم‌شدن تدریجی» ترجمه می‌شود.

    این واژه معمولاً زمانی به‌کار می‌رود که فرد یا نهادی ابتدا موضعی سخت، محکم یا تغییرناپذیر داشته باشد، اما در ادامه به‌تدریج نرم‌تر شده و از شدت تصمیم یا رفتار خود بکاهد. در زبان انگلیسی، این فعل بار معنایی احساسی و رفتاری دارد و بیشتر در موقعیت‌هایی کاربرد دارد که نوعی انعطاف‌پذیری پس از پافشاری اولیه رخ می‌دهد.

    در بسیاری از موقعیت‌های انسانی، relent بیانگر نقطه‌ای است که فرد پس از مقاومت بالاخره اجازهٔ انعطاف یا مصالحه می‌دهد. این تغییر می‌تواند نتیجهٔ گفت‌وگو، خستگی، درک متقابل، فشار شرایط یا مشاهدهٔ پیامدهای ناشی از پافشاری باشد. در این کاربرد، relent نه تنها یک فعل، بلکه نوعی تحول روانی و رفتاری را نشان می‌دهد؛ تحولی که از حالت سخت‌گیرانه به حالت پذیرنده و انعطاف‌پذیر حرکت می‌کند.

    این واژه همچنین در موقعیت‌های احساسی و بین‌فردی نقش مهمی دارد. برای مثال، زمانی که فردی در ابتدا با درخواست یا خواهشی مخالفت می‌کند، اما با دیدن تلاش، صداقت یا استمرار طرف مقابل سرانجام نرم می‌شود، می‌توان از فعل relent استفاده کرد. در چنین صحنه‌هایی، مفهوم relent نشانهٔ ایجاد همدلی، بازنگری در قضاوت یا افزایش فهم انسانی است. این جنبهٔ احساسیِ واژه باعث شده در متون ادبی نیز پرکاربرد باشد.

    در کاربردهای گسترده‌تر، relent حتی می‌تواند دربارهٔ شرایط یا پدیده‌های غیرانسانی به‌کار رود. برای مثال، زمانی که شدت باران یا باد پس از مدت طولانی کاهش پیدا می‌کند، گفته می‌شود که weather relents. در این معنا، واژه باز هم حامل مفهوم کاستن از شدت، آرام‌تر شدن یا متوقف‌شدن تدریجی است. همین انعطاف معنایی نشان می‌دهد که relent چگونه از توصیف رفتار انسان فراتر می‌رود و به توصیف رفتار طبیعت نیز می‌رسد.

    relent مفهومی را منتقل می‌کند که شامل گذار از سختی به نرمی، از شدت به آرامش و از پافشاری به سازگاری است. چه در روابط انسانی، چه در تصمیم‌گیری، و چه در توصیف طبیعت، این واژه لحظه‌ای را نشان می‌دهد که مقاومت فروکش می‌کند و فضای جدیدی برای تغییر، مصالحه یا کاهش فشار باز می‌شود. به همین دلیل، relent واژه‌ای دقیق برای تصویرکردن لحظه‌های انعطاف در روندهای سخت و پایدار است.

    ارجاع به لغت relent

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «relent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/relent

    لغات نزدیک relent

    • - relegate
    • - relegation
    • - relent
    • - relentless
    • - relevance
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.