با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Relegation

    ˌreləˈɡeɪʃn ˌrelɪˈɡeɪʃn
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    انگلیسی بریتانیایی ورزش سقوط (تیم فوتبال به دسته‌ی پایین‌تر)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - The team's poor performance throughout the season led to their relegation to a lower division.
    - عملکرد ضعیف تیم در طول فصل باعث سقوط آن‌ها به دسته‌ی پایین‌تر شد.
    - The team's fans were devastated by their relegation from the top league.
    - طرفداران تیم به خاطر سقوط تیمشان از لیگ برتر به‌هم‌ریخته بودند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد relegation

    1. noun Authorizing subordinates to make certain decisions
      Synonyms: delegating, delegation, relegating, deputation

    ارجاع به لغت relegation

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «relegation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/relegation

    لغات نزدیک relegation

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی