گذشتهی ساده:
wanedشکل سوم:
wanedسومشخص مفرد:
wanesوجه وصفی حال:
waningرو به کاهش گذاشتن، نقصان یافتن، کم شدن، افول، کموکاستی، وارفتن، به آخر رسیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The moon waxes and wane's.
ماه بزرگ و کوچک میشود.
the waning of colors of a sunset
زایل شدن رنگهای یک غروب آفتاب
a waning political party
یک حزب سیاسی درحال افول
Her popularity began to wane.
شهرت او رو به نقصان نهاد.
The day wanes and darkness spreads.
روز نزدیک به پایان است و تاریکی گسترده میشود.
Rome's power and prestige were on the wane.
قدرت و اعتبار روم رو به افول گذاشته بود.
درحال افول، در محاق، روبه فروگرایی
(بهصورت متناوب) نوسان داشتن، فرازونشیب داشتن، افتوخیز داشتن، بالاوپایین شدن
(بهصورت متناوب) نوسان داشتن، فرازونشیب داشتن، افتوخیز داشتن، بالاوپایین شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wane» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wane