با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Wane

weɪn weɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    waned
  • شکل سوم:

    waned
  • سوم شخص مفرد:

    wanes
  • وجه وصفی حال:

    waning

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - intransitive
    رو به کاهش گذاشتن، نقصان یافتن، کم شدن، افول، کم‌وکاستی، وارفتن، به آخر رسیدن
    • - The moon waxes and wane's.
    • - ماه بزرگ و کوچک می‌شود.
    • - the waning of colors of a sunset
    • - زایل شدن رنگهای یک غروب آفتاب
    • - a waning political party
    • - یک حزب سیاسی درحال افول
    • - Her popularity began to wane.
    • - شهرت او رو به نقصان نهاد.
    • - The day wanes and darkness spreads.
    • - روز نزدیک به پایان است و تاریکی گسترده می‌شود.
    • - Rome's power and prestige were on the wane.
    • - قدرت و اعتبار روم رو به افول گذاشته بود.
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد wane

  1. verb diminish, lessen
    Synonyms: abate, atrophy, decline, decrease, die away, die down, die out, dim, draw to a close, drop, dwindle, ease off, ebb, fade, fade away, fail, fall, fall short, let up, moderate, peter out, relent, shrink, sink, slacken, slack off, subside, taper off, waste away, weaken, wind down, wither
    Antonyms: grow, increase, raise, rise

Collocations

  • on the wane

    درحال افول، در محاق، روبه فروگرایی

ارجاع به لغت wane

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wane» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wane

لغات نزدیک wane

پیشنهاد بهبود معانی