فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Atrophy

ˈætrəfi ˈætrəfi

گذشته‌ی ساده:

atrophied

شکل سوم:

atrophied

سوم‌شخص مفرد:

atrophies

وجه وصفی حال:

atrophying

شکل جمع:

atrophies

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

پزشکی لاغری، ضعف بنیه، (گیاه‌شناسی) نقصان قوه‌ی نامیه،لاغرکردن، خشک شدن، لاغر شدن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Muscles that are not used will atrophy.

عضلاتی که به‌ کار گرفته نمی‌شوند، کوچک و ضعیف می‌شوند.

Many rural communities have atrophied.

بسیاری از جوامع روستایی از رونق افتاده‌اند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد atrophy

  1. noun wasting away, disintegration
    Synonyms:
    decline deterioration degeneration downgrade diminution degeneracy downfall

ارجاع به لغت atrophy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «atrophy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/atrophy

لغات نزدیک atrophy

پیشنهاد بهبود معانی