شکل جمع:
downfallsافت، سقوط، زوال، انحطاط، ریزش، بارش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the downfall of Forooghi's government
سقوط دولت فروغی
a little while after Napoleon's downfall
کمی پس از سرنگونی ناپلئون
Laziness and greed were his downfall.
تنبلی و آز باعث شکست او شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «downfall» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/downfall