گذشتهی ساده:
delugedشکل سوم:
delugedسومشخص مفرد:
delugesوجه وصفی حال:
delugingشکل جمع:
delugesآبوهوا سیل، سیلاب، باران شدید، رگبار باران
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی آبوهوا
Suddenly, the rain turned into a deluge.
ناگهان باران به رگبار شدید تبدیل شد.
A deluge of letters invaded the radio station.
سیلی از نامه به ایستگاه رادیو سرازیر شد.
After the deluge, the river overflowed its banks.
پساز رگبار باران، رودخانه از ساحل خود سرریز شد.
The farmers were worried about the deluge ruining their crops.
کشاورزان نگران بودند که باران شدید محصولات آنها را خراب کند.
غرق کردن، پر آب کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A tsunami deluged the island, leaving devastation in its wake.
سونامی جزیره را غرق کرد و ویرانی به جا گذاشت.
Melting snow from the mountains deluged the village.
ذوب شدن برف از کوهها روستا را پر آب کرد.
A sudden downpour deluged the streets, making driving difficult.
بارش ناگهانی خیابانها را زیر آب گرفت و رانندگی را دشوار کرد.
The village was deluged with muddy water.
آب گلآلود دهکده را فرا گرفت.
پر کردن، انبوه فرستادن، بسیار فرستادن (پیام، درخواست، شکایت و...)
We were deluged with phone calls.
ما را تلفن باران کردند.
The office was deluged with applications after the job posting.
دفتر پساز انتشار آگهی استخدام، با انبوهی از درخواستها مواجه شد.
The charity was deluged with donations after the disaster.
پساز فاجعه، خیریه با کمکهای مالی فراوانی روبهرو شد.
The professor was deluged with questions after the lecture.
استاد پساز سخنرانی با سوالات فراوانی روبهرو شد.
The editor was deluged with submissions for the writing contest.
ویراستار با حجم عظیمی از آثار ارسالی برای مسابقهی نویسندگی مواجه شد.
(انجیل) طوفان نوح (Noah's flood هم میگویند)
ما که رفتیم هر چه میخواهد بشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «deluge» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deluge