گذشتهی ساده:
teemedشکل سوم:
teemedسومشخص مفرد:
teemsوجه وصفی حال:
teemingپر بودن، فراوان بودن، بارور بودن، زاییدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
all those plans which were teeming in his mind
همهی آن نقشههایی که در کلهاش غلغله بهپا کرده بودند
The river is teeming with fish.
رودخانه پر از ماهی است.
a teeming rain
باران سیلآسا
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «teem» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/teem